۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

مرداد 1387، 6



ده سال است که او را زیر پل سیدخندان می بینم
گاهی چند هفته ای نیست و وقتی پیدایش می شود اجناس جدیدی برای فروش آورده است
یک افغانی است که در خطوط چهره اش غم، تنهایی، انسانیت و تلاش برای زنده ماندن موج می زند
نمی دانم چرا از بین همه آدم های سیدخندان این یکی به یادم مانده است یک حالت خاصی دارد که نمی دانم چیست
دیروز از او یک لیوان خریدم، هر دو دستش سوخته بود و به زحمت بقیه پولم را داد

هیچ نظری موجود نیست: