۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

تندرستی


تنها زمانی‌ که روی تخت بیمارستان لم دادی به اهمیت ورزش پی‌ می‌بری و روز بعد هم دوباره یادت میره
همون وقت هست که یاد همهٔ بیسکوئیت‌ها و شکلات‌ها می‌‌افتی که نوش جان کردی
و فکر میکنی‌ که دیگه زیاد هم جوون نیستی‌

۱۳۹۴ آذر ۴, چهارشنبه

كار داوطلبانه

در استراليا و خيلي از كشورهاي دنيا متقاضيان كار داوطلبانه به دنبال اهداف خيرخواهانه يا كسب تجربه براي خود ارزش افزوده قابل توجهي در خدمات بهداشتي، آموزشي، اجتماعي و ... ايجاد ميكنند.
ديروز گزارشي از بي بي سي خواندم با عنوان "ايران جاي خوبي براي مردن نيست" و نشان ميداد رتبه ايران در كارهاي داوطلبانه تسكيني باليني در آخر رده بندي بود.

۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

توریا



توریا پیت امروز برای سخنرانی به محل کار من دعوت شده بود. خلاصه ی سرگذشتش رو خونده بودم و زیاد انگیزه رفتن به این جلسه رو نداشتم اما رفتم و یکی از جالبترین آدمهایی شد که تا حالا دیدم. سایت شخصی توریا رو در این لینک می تونید دنبال کنید.

توریا در سال 1980 (1360 شمسی) در جزیره استوایی تاهیتی از یک پدر استرالیایی موج سوار و مادر بومی متولد شد و در سه سالگی خانواده او برای ادامه زندگی به استرالیا رفتند. توریا در دانشگاه در رشته مهندسی معدن تحصیل کرد و با نمرات عالی و افتخارات زیاد فارغ التحصیل شد. مدتی به عنوان مدل کار کرد و بعد شغل مورد علاقه اش رو در مهندسی معدن پیدا کرد و به همراه دوست پسرش مایکل به کانونورا نقل مکان کردند.
توریا ورزشکار بود و در سپتامبر 2011 در یک مسابقه فوق ماراتن صد کیلومتری در طبیعت شرکت کرد که سرنوشت او را دگرگون کرد. در منطقه ای که ورزشکاران می دویدند آتش سوزی شد و توریا از کسانی بود که گرفتار آتش شد. با 65 درصد سوختگی امید چندانی به زندگی او نبود.
توریا با سرسختی و تلاش زیاد و با حمایت های بیدریغ دوست پسر و خوانواده اش به زندگی برگشت و اندک اندک خود را بازیافت. امروز می گفت روزی که در یک دستش چهار تکه باقیمانده از انگشتانش را با جراحی جدا کردند یا زمانی که بعد از تمرین های زیاد موفق به خم کردن آرنجش شده بود چه حال عجیبی داشت. اینکه به یکباره نابود شده بود و مجبور شده بود شخصیتی از نو برای خودش بسازد را یک فرصت می دانست. گفت دریافته است که با ارزشترین سرمایه انسان زمان است و باید قدر هر لحظه را دانست.
حالا توریا به فعالیت های ورزشی ادامه می دهد و یک شخصیت محبوب جهانی شده است که از شهرت و محبوبیتش برای جمع آوری پول و کمک به بیماران سوختگی در کشورهای فقیر و تامین هزینه جراحی پلاستیک آنها استفاده می کند. اودر سال 2014 موفق به جذب 200 هزار دلار برای این امور خیر شده است.
او با دوست پسر نازنیینش در یک منطقه ساحلی زیبا زندگی می کند و امیدواراست در مسابقات ورزشی موفق باشد و نیز بتواند با مایکل صاحب خانواده و فرزند شود.
توریا امروز یک تاپ نیمنته ورزشی و شلوار پوشیده بود و تن و بدن سوخته و دستان متلاشی شده اش را با افتخار ابراز می کرد.

۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

سیدنی


عکس: سیدنی، بروکلین، دسامبر 2014

با نام و یاد هستی بخش مهربان نوشتن رو از سر می گیرم چون دیگه وبلاگم فیلتر نیست، البته هنوز فیلتره توی ایران اما من از فیلتر ها عبور کردم و اومدم پیش وبلاگم.

امروز پسر قندعسلم دو ماهه شده، صد روز از اومدن ما به سیدنی گذشته و فردا اولین روز شروع به کار من در سرزمین جدیده.
از زمانی که در برابر ایده مهاجرت به استرالیا مقاومت می کردم تا روزی که ویزا اومد و چند هفته بیشتر به تولد فرزندمون باقی نبود صد و هشتاد درجه چرخیدم و امروز خدا رو شکر می کنم که زیر آسمون آبی تری به دنیا آوردمش.

دوری از خونواده و دوستان سخته ولی باز هم خوبه که اینجا به جمع نسبتن بزرگ دوستان دوران دانشگاه پیوستیم و توی این مدت همیشه پشتیبان ما بودن.

کار کردن و بچه داری و خونه داری خیلی با هم سخته ولی امیدوارم بتونم بعضی از تجربه هامو اینجا بنویسم.