۱۳۸۷ تیر ۳۰, یکشنبه

بهمن 1384، 09


تو به خانه بر مي گشتي و در حال پارک اتومبيلت بودي
او تازه کارش را شروع کرده بود
تو جوان بودي
او نوجوان بود
تو سوار ماشين مورد علاقه ات بودي
او گوني مورد علاقه اش را در دست داشت
"...او به تو خيره شد و گفت "اي کاش
"...تو اورا ديدي و گفتي "چه بد

هیچ نظری موجود نیست: