۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه


(عکس، لیندهلمن آزمایشگاه یوبیکام)

حدود دو ماهه که داریم روی یه پروژه کار می کنیم. توی این درس گروه های چهار یا پنج نفره تعریف شدن و هر گروه یک موضوع رو که مربوط به درس هم بوده انتخاب کردیم و روش کار می کنیم. قراره این چهارشنبه یه نمایشگاه از کار همه گروه ها داشته باشیم و افراد زیادی دعوت شدن که برای بازدید می یان!
موضوع پروژه گروه من یه بالشه که یه ساعت دیجیتال خیلی ظریف روش قرار گرفته و می شه آلارم روش قرار داد، وقتی که می خواد شما رو بیدار کنه کم کم روشن می شه و موتور کوچولوی داخلش ویبره انجام می ده که بیدار شین!
اگر کسی که روی این بالش خوابیده خر و پف کنه باز هم ویبره فعال می شه و باعث می شه شخص کمی موقعیتش رو تغییر بده تا خر و پف نکنه.
توی عکس اریک هم گروهی سوئدیمون رو می بینید، همگروه دیگه یه پسر ایرانیه که خدای الکترونیکه و از صبح تا عصر به عنوان مرجع کامل الکترونیک جواب سوالات تخصصی هفتاد و دو ملت رو می ده و مایه سربلندی ما شده
و البته نفر چهارم آصف پسر پاکستانی یه که علاقه خاصی به آشپزی داره و تا حالا هر چی سعی کرده منو تشویق کنه که از غذای پرادویه اش بخورم موفق نشده، البته شیرینی های خوشمزه ای درست می کنه. در کشور پاکستان هم با توجه به مشابهت فرهنگی که با ایرانی ها دارن همچین مردی یه مرد کم نظیر به حساب می یاد چون مردها توی آشپزخونه نمی رن!

هیچ نظری موجود نیست: