۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه


(کار فلش، اثر خودم )

بالاخره یه همکلاسی ایرانی باغیرت پیدا شد که یه مهمونی شام ایرانی گرفت. چند تا همکلاسی سوئدی، کنیایی و ایرانی بودیم. این پسر خوب که آشپزیش حرف نداره شام لوبیا پلو درست کرده بود در حجم زیاد و خیلی خوشمزه. جالبه که پسرهای ایرانی اینجا بیشترشون آشپزی خوب بلدن و ناهار دانشگاهشون رو از خونه می یارن. گاهی هم کیک های خوشمزه می پزن و حسابی باسلیقه هستن.

[اولوف] اینجا توی سوئد هم یه عده جدایی طلب وجود دارن، تو منطقه جنوب سوئد
[من] تا حالا در باره شون نشنیدم، کار خاصی هم می کنن
[اولوف] یه روز مشخصی تو سال یه خورده آبجو می خورن و به صورت نمادین زمین رو می کنن که نشون بدن می خوان جدا بشن
[من] گمون نمی کنم خیلی جدی باشن، احتمالا فقط برای خنده و سرگرمی این کار رو می کنن
[اولوف] آره این قضیه بیشتر برا تفریحه، هیچ کس جدی جدی نمی خواد این منطقه جدا بشه از سوئد
[من] چه بامزه، جدایی طلبای بقیه دنیا، جاهایی مثل چچن، باید بیان از سوئدی ها یاد بگیرن

هیچ نظری موجود نیست: