گفتگوی جالبی داشتم با یه آشنای دور:
[ریما] : سلام، خوبید؟ شما زبانتون خوبه؟ من یه سوال دارم
[من] : سلام، مرسی :)
[ریما] : این ینی چی دقیقا؟
I hate too many questions and apparently you are a record holdder in asking
[ریما] : سوژم داره میپره!
[من] : یعنی من از سوال زیاد پرسیدن متنفرم و شما هم در سوال زیاد پرسیدن رکورد دار هستید!
یعنی خوشش نمی یاد ازش سوال بپرسن!
[ریما] : ینی خیلی شاکیه
[من] : :) آره گمونم
[ریما] : به نظرت چی جوری میتونم جمو جورش کنم
[من] : چی می خوای بگی؟
[ریما] : نمیدونم! میخوام یه جور از دلش درآرم، کارم بهش گیره لعنتی، دارم ازش استوری عکاسی میکنم!
[من] : خب خیلی بستگی به موضوع داره
[ریما] : خیلی هم با هم دوستیم البته
[من] : می تونی ازش معذرت خواهی کنی و بگی شرایط ایجاب می کرده!
[ریما] : ولی نمیدونم دیشب بحثی که کردیم باهم چی شد که یهویی قاط زد
[من] : It seems that I've been hurting you asking too many questions...
I'm so sorry about it but....
[ریما] : من نمیخوام فکر کنه من به چشم هدف و سوژه بهش نگاه میکنم، میخوام دوستیمون بمونه سرجاش، کنارش هم باهم باشیم، فقط نمیدونم چی جوری بهش بگم که من منظوری نداشتم
[من] : خب تو جمله فارسی شو بگو من تو ترجمه کمکت می کنم :)
[ریما] : :)
ببخشیدتورو خدا، من خنگ شدم، ینی هنگم، از طرفیم کارم بهش گیره،
[من] : می فهمم!
[ریما] : از یه طرفیم دوستشم
[من] : پیش می یاد گاهی! :)
[ریما] : ولی خوب وقتی میخوای با سوژه ات همراه بشی و زندگیشو عکاسی کنی، نیاز به پرسیدن سوال داری خوب :((
[من] : دوستی وقتی با کار قاطی می شه، خیلی سخته مدیریتش!
[ریما] : آره واقعا، به نظرت من چی جوری بهش بگم، یعنی چه ادبیاتی به کار ببرم که متوجه بشه که من قصد گیر دادنو سوال و جواب پرسیدنو ازش نداشتم
[من] : باید بهش بگی جون می خواستی کارت رو به نحو احسن انجام بدی لازم بوده که بپرسی
[من] : نقاش ها هم این کار رو می کنن!
[ریما] : نه نه!اگه بشنوه بخاطر کار بوده شاکی میشه، میگه به من به چشم هدف نگاه نکن، ما دوستیم، وایییی می خوام گریه کنم
[من] : پیش می یاد گاهی، زیاد خودتو ناراحت نکن، انرژی تو برای جبرانش حفظ کن
[ریما] : حالا به نظرت من شسته رفته طوری که خیلی محترمانه و دوستانه باشه، چی جوری بهش بگم که متوجه بشه الویت دوستیه ماست، الان ایران نیست، 5 عید میاد، من در جواب ایمیلش الان چی بگم؟
[من] : بهترین راهش اینه که دنبال توجیه نباشی، بهش بگی که من تو رو ناراحت کردم و کارم قابل توجیه نبوده! معذرت می خوام!
این بهترین اثر رو داره به نظرم!
[ریما] : ایول عالیه، یهم میگید دقیقا چی بگم، انگلیشش! اینقدر سوتی دادم تو حرف زدن همش مسخرم میکنه! البته شوخی!
[من] : آره :)
منم زیاد خوب نیستم
[ریما] : شما چرا؟
[من] : زبانم رو می گم! :) منم سوتی زیاد می دم!
[ریما] : واقعا مرسیییییییییییی
[من] : خواهش!!!!!!
[ریما] : ممنونم
[من] : بخند و شادمان باش!
[ریما] : همش در حال گند زدنم، رسما عاشق خودمم :) خاک بر سرم! باز هم ممنون و ببخشید که مزاحم شدم!
:))
[من] : موفق باشی!
[من] : بازم اگه کمکی بتونم بکنم خوشحال می شم، اگه آنلاین نبودم ایمیل بزنید!
[ریما] : سلام، خوبید؟ شما زبانتون خوبه؟ من یه سوال دارم
[من] : سلام، مرسی :)
[ریما] : این ینی چی دقیقا؟
I hate too many questions and apparently you are a record holdder in asking
[ریما] : سوژم داره میپره!
[من] : یعنی من از سوال زیاد پرسیدن متنفرم و شما هم در سوال زیاد پرسیدن رکورد دار هستید!
یعنی خوشش نمی یاد ازش سوال بپرسن!
[ریما] : ینی خیلی شاکیه
[من] : :) آره گمونم
[ریما] : به نظرت چی جوری میتونم جمو جورش کنم
[من] : چی می خوای بگی؟
[ریما] : نمیدونم! میخوام یه جور از دلش درآرم، کارم بهش گیره لعنتی، دارم ازش استوری عکاسی میکنم!
[من] : خب خیلی بستگی به موضوع داره
[ریما] : خیلی هم با هم دوستیم البته
[من] : می تونی ازش معذرت خواهی کنی و بگی شرایط ایجاب می کرده!
[ریما] : ولی نمیدونم دیشب بحثی که کردیم باهم چی شد که یهویی قاط زد
[من] : It seems that I've been hurting you asking too many questions...
I'm so sorry about it but....
[ریما] : من نمیخوام فکر کنه من به چشم هدف و سوژه بهش نگاه میکنم، میخوام دوستیمون بمونه سرجاش، کنارش هم باهم باشیم، فقط نمیدونم چی جوری بهش بگم که من منظوری نداشتم
[من] : خب تو جمله فارسی شو بگو من تو ترجمه کمکت می کنم :)
[ریما] : :)
ببخشیدتورو خدا، من خنگ شدم، ینی هنگم، از طرفیم کارم بهش گیره،
[من] : می فهمم!
[ریما] : از یه طرفیم دوستشم
[من] : پیش می یاد گاهی! :)
[ریما] : ولی خوب وقتی میخوای با سوژه ات همراه بشی و زندگیشو عکاسی کنی، نیاز به پرسیدن سوال داری خوب :((
[من] : دوستی وقتی با کار قاطی می شه، خیلی سخته مدیریتش!
[ریما] : آره واقعا، به نظرت من چی جوری بهش بگم، یعنی چه ادبیاتی به کار ببرم که متوجه بشه که من قصد گیر دادنو سوال و جواب پرسیدنو ازش نداشتم
[من] : باید بهش بگی جون می خواستی کارت رو به نحو احسن انجام بدی لازم بوده که بپرسی
[من] : نقاش ها هم این کار رو می کنن!
[ریما] : نه نه!اگه بشنوه بخاطر کار بوده شاکی میشه، میگه به من به چشم هدف نگاه نکن، ما دوستیم، وایییی می خوام گریه کنم
[من] : پیش می یاد گاهی، زیاد خودتو ناراحت نکن، انرژی تو برای جبرانش حفظ کن
[ریما] : حالا به نظرت من شسته رفته طوری که خیلی محترمانه و دوستانه باشه، چی جوری بهش بگم که متوجه بشه الویت دوستیه ماست، الان ایران نیست، 5 عید میاد، من در جواب ایمیلش الان چی بگم؟
[من] : بهترین راهش اینه که دنبال توجیه نباشی، بهش بگی که من تو رو ناراحت کردم و کارم قابل توجیه نبوده! معذرت می خوام!
این بهترین اثر رو داره به نظرم!
[ریما] : ایول عالیه، یهم میگید دقیقا چی بگم، انگلیشش! اینقدر سوتی دادم تو حرف زدن همش مسخرم میکنه! البته شوخی!
[من] : آره :)
It seems that I've been hurting your feelings asking many stupid questions. I feel really bad bout it and the only thing I can say is: I'm so sorry
:)منم زیاد خوب نیستم
[ریما] : شما چرا؟
[من] : زبانم رو می گم! :) منم سوتی زیاد می دم!
[ریما] : واقعا مرسیییییییییییی
[من] : خواهش!!!!!!
[ریما] : ممنونم
[من] : بخند و شادمان باش!
[ریما] : همش در حال گند زدنم، رسما عاشق خودمم :) خاک بر سرم! باز هم ممنون و ببخشید که مزاحم شدم!
:))
[من] : موفق باشی!
[من] : بازم اگه کمکی بتونم بکنم خوشحال می شم، اگه آنلاین نبودم ایمیل بزنید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر