۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

(Aks: Sannegarshamnen)
Laptopam moshkel peyda karde va baraye Garani ferestadam, alan ye laptop az daneshkade amanat gereftam va moshkele fonte Farsi daram bazam :)
Ye matn az Jebran mizaram ta bad!

هنگامي که مهر به شما اشارتي کرد از پي اش برويد
هر چند راهش سخت و ناهموار باشد

هنگامي که با بالهايش شما را در بر ميگيرد تسليمش شويد
گر چه ممکن است تيغ نهفته در ميان پرهايش مجروحتان کند

وقتي با شما سخن مي گويد باورش کنيد
گرچه ممکن است صدايش روياهاتان را پراکنده سازد
همان گونه که باد شمال باغ را بي بر مي کند

زيرا مهر همانگونه که تاج بر سرتان مي گذارد به صليبتان مي کشد

همان گونه که شما را مي پروراند شاخ و برگتان را هرس مي کند
همان گونه که از قامتتان بالا مي رود
و نازکترين شاخه هاتان را که در آفتاب مي لرزند نوازش مي کند
به زمين فرو مي رود و ريشه هاتان را که به خاک چسبيده اند مي لرزاند


مهر شما را همچون بافه هاي گندم براي خود دسته مي کند
ميکوبدتان تا برهنه تان کند

سپس غربالتان ميکند تا از کاه جداتان کند
آسيابتان ميکند تا سپيد شويد
ورزتان ميدهد تا نرم شويد
آنگاه شما را به آتش مقدس خود مي سپارد
تا براي ضيافت مقدس خداوند ناني مقدس شويد

جبران خليل جبران

------------------

پی نوشت، 5 دسامبر

یک ترجمه قشنگ تر دیدم و تصمیم گرفتم کلمه عشق رو به مهر تغییر بدم

هیچ نظری موجود نیست: