۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

(عکس: کی بار، اکتبر 2009، گوتنبرگ)

امروز گلوم می سوخت ولی نه از ویروس!

دیروز با زنودیا، دوست خوب تایوانی رفتم سینما، بیلیط نیم بها داشت و منو دعوت کرد. فیلم «کوکو شانل» داستان زندگی طراح مد معروف فرانسوی، به زبان اصلی یعنی فرانسوی و با زیرنویس سوئدی...
تازه فهمیدم که سوئدی خیلی می فهمم، 70% از فیلم رو متوجه شدم. بعد از سینما با زنودیا رفتیم به یه بار که بیلیط فوتبالی که برنده شده بود رو بگیره، پسر سوئدی که بیلیط رو داد، دستش رو دراز کرد و با هر دو ما دست داد و ما از تعجب شاخ در آوردیم چون در سوئد دست دادن مرسوم نیست. زنودیا که از گرفتن بیلیط خوشحال بود با جثه کوچیکش چند بار بالا و پایین پرید و خوشحالی شو ابراز کرد. اون راس راسی مثل شخصیت های کارتونی می مونه خیلی شاد و بامزه با مژه های مصنوی و موهای لخت خیلی خیلی بلند و البته آرایش و لباس های خاص. در تلفظ حرف «ر» هم مثل بقیه چینی ها مشکل داره :)
از این که یه دوست دختر پیدا کردم خوشحالم چون اینجا دخترهای کمی رو می شناسم و اونها هم سرشون حسابی شلوغه!

بارون زیاد می یاد و ابر و سرما، این روزا دما بالاتر از 12 درجه نرفته.

۲ نظر:

hamidbst گفت...

خوش بحالت آزاده. تو 70 درصد سوئدی متوجه می شی؟ من وقتی ایران هم سینما می رفتم 70 درصد متوجه نمی شدم چه رسد به اینجا! ضمنا یادمه جوون که بودیم بهمون می گفتن خوب نیست آدم بیش از یه دوست دختر داشته باشه. پس همین یکی بسه دنبال بیشترش نرو!!!

A to Z of my heart گفت...

من این موضوع رو در باره دوست پسر شنیده بودم، الان یه خورده گیج شدم
D: